متن دومین نامه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) خطاب به جوانان غرب
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است. ادامه مطلب ...
رسالت های شاعرین اهل بیت (ع)
«نگریستن» برتر از «گریستن»؛ وظیفه شاعر عاشورایی چیست؟
شاعر عاشورایی به جای نیشتر زدن بر زخمهای کربلا، باید بر اندیشه و راه و مرام امام حسین(ع) نیشتر بزند و از معبر «گریستن» ما را به «نگریستن» و از معبر «عزاداری» به «بیداری» دعوت کند.
یادداشتی از رضا اسماعیلی
«هَل مِن ناصر یَنصُرنی : کیست که مرا یاری کند؟»
اگر به عنوان یک شاعر آیینی و عاشورایی، جانی بصیر، فطرتی بیدار و گوشی شنوا داشته باشیم، امروز نیز ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را بلندتر و رساتر از مُحرم سال 61 خواهیم شنید و امروز نیز توفیق همراهی و همرکابی با حضرتش را خواهیم داشت؛ چرا که شعار هنوز و همیشه حسینی شعاران چیزی جز این نیست که در راه پر افتخار آن امام همام به فیض شهادت نائل گردند: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما».
هر که دارد هوس کرب وبلا، بسم الله! بیایید با نگاه کردن به شعر آیینی به عنوان یک رسالت - و نه یک دلمشغولی و تفنن - امروز نیز به یاری حسین(ع) بشتابیم. و اما این که ما شاعران آیینی چگونه میتوانیم در این سنگر الهی به مجاهدت بپردازیم و به ندای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» حسین (ع) لبیک بگوییم، مشروط به رعایت ظرایف و دقایقیست که آگاهی از آنها میتواند رهتوشه خوبی برای طی طریق در این مسیر روشن باشد.
شعر عاشورایی باید پایبند «ادب عاشورایی» باشد
شرط اول رعایت «ادب عزاداری» است. چنانکه گفتهاند: «ای تعزیه داران به ادب بنشینید». شعر آیینی(عاشورایی) باید عزتمدار باشد. بر جهل بشورد و معرفتافزا باشد، نه این که با دمیدن در تنور خرافه و گزافه چشمها را بر حقیقت ببندد و بر رونق بازار جهل کیشان و باطل اندیشان بیفزاید. همچنان که در فرازی از زیارت اربعین میخوانیم: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة ... امام حسین خون قلبش را به آستان الهی هدیه کرد تا بندگان را از ظلمات جهل و نادانی و حیرت و گمراهی نجات بخشد».
شعر عاشورایی باید در صور اسرافیل «بیداری و آگاهی» بدمد و «بردگان جهل» را از ننگ و ذلت بردگی آزاد کند، نه آن که بر گردن آنان طوق بردگی و سرافکندگی اندازد:
کیست مولا؟ آن که آزادت کند
بند رقیت ز پایت برکند
ادامه مطلب ...
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
امروزه آوازه بلند شخصیت و عظمت امام حسین «علیه السلام» همه جا را فرا گرفته و تمامی انسان های بیدار، از فداکاری و جوانمردی حسین «علیه السلام» در راه احیای دین حق و ریشه کنی ظلم و باطل سخن می گویند.
هر کسی در هر جای عالم که نام حسین «علیه السلام» را می شنود او را می شناسد، نام او را به عظمت و بزرگی یاد می کند و قیام حسین «علیه السلام» را منبع الهام برای به ثمر رساندن حقّ و عدالت می داند و راه برپایی آن را نیز از حسین «علیه السلام» می آموزد.
آنجا که حسین «علیه السلام» فرمود:
«اَلا اِنَّ الدَّعِیَّ بنَ الدَّعِیَّ قَدْ رکَزَ بَیْنَ اثنَتَینِ بَیْنَ السِّلَةِ و الذِّلَّةِ وَ هَیهاتَ مِنّا الذِّلَّةُ یأبَی اللّهُ لنا ذلک و رسولُهُ و المؤمنونَ و حجورٌ طابتْ و طَهُرَتْ و اُنُوفٌ حَمِیَّةٌ و نُفُوسٌ اَبیةٌ مِنْ اَنْ توثر طاعة اللئام علی مصارعِ الکرام الا انّی قد اعذرت و انذرت الا انی زاحف بهذه الاسرة علی قلّة العَدَدِ و خذلان الناصر»
«این فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم؛ زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این که ما ذلّت را بپذیریم ابا دارند و دامن های پاک مادران و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت پدران روا نمی دارد که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کرام و نیک منشان، مقدم بداریم. آگاه باشید که من با این گروه کم و با قلّت یاران و پشت کردن کمک دهندگان برای جهاد آماده ام.»
روح عظمت و بزرگی حسین «علیه السلام»، را نمی توان به قلم آورد و بیان کرد.
سخنان شورآفرین و تسلیم محض الهی بودن و جز رضای حق را طلب نکردن و ایثار و فداکاری حسین بن علی «علیه السلام» صفحات زرّین تاریخ را نورانی و توجّه هر انسانی را به خود جلب می کند و در این میان کم نیستند کسانی که خواسته یا ناخواسته زبان به وصف حسین «علیه السلام» گشوده اند و تاریخ عاشورا را ستوده اند.
الف: مهاتما گاندی؛ رهبر استقلال هند
من زندگی امام حسین «علیه السلام»، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده ام و توجّه کافی به صفحات کربلا نموده ام، بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین «علیه السلام» پیروی کند.
ادامه مطلب ...
استقامت: پایدارى در دین
این واژه از ریشه «قـوـم» است و براى آن معانى مختلفى مانند اعتدال[1]، ثبات و مداومت[2] استمرار[3]، پایدارى، ایستادن، درست شدن و قیمتنهادن[4] را بازگو کردهاند و معناى اعتدال شهرت بیشترى دارد.[5] برخى گفتهاند: استقامت همان اقامه است; ولى اضافه شدن دو حرف «س» و «ت» معناى آن را تأکید مىکند.[6]
در معنایى جامع مىتوان گفت نظر به اینکه اصل واحد در این ماده، مفهومى
است در برابر قعود و معناى اصلى آن به پاداشتن و فعلیت عمل است، استقامت با
توجه به معناىطلبى باب استفعال، بهمعناى طلب قیام است و استمرار و
استدامت و مانند آن از لوازم معناى اصلى بهشمار مىآید.[7]
استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پایدارى در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست.[8] اهل معرفت تعابیرى چون «اهل استقامت» و«منزلاستقامت» را که مرحلهاى از مراحل سلوک الى اللّه است بهکار مىبرند.[9]
در نظر عارفان، استقامت برزخى است بین پرتگاههاى مخوف عالم تفرق و
سدرةالمنتهاى عالم جمع و روحى است که احوال سالکان بدان زنده و باقىاست.[10]
ادامه مطلب ...
نگاهی اجمالی به فرهنگ ایثار و مقاومت در قرآن
ایثار و مقاومت از اصول اولیه ای است که انبیای الهی بدون
بهره مندی از آن هرگز موفق به انجام رسالت خویش نمی شدند. پیامبران با
ایستادگی و مقاومت در برابر سنت های غلط و مناسبات نادرست اجتماعی و بذل
ایثار و از خودگذشتگی در این راه به اصلاح جامعه پرداخته و بدون به دل راه
دادن هرگونه ترس و واهمه ای از سختی ها و مشکلات فراروی، رسالت های سنگین
الهی خود را به انجام رسانیدند تا آنجا که خداوند درباره ایشان می فرماید:
«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا؛ (1)
(پیامبران) کسانی بودند که تبلیغ رسالت های الهی می کردند و (تنها) از او
می ترسیدند و از هیچ کس جز خدا واهمه نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر
(و پاداش دهنده اعمال آنها) است.»
در این مقاله نویسنده کوشیده است.
سطوری را به کنکاش پیرامون موضوع ایثار و مقاومت در قرآن اختصاص دهد. مطلب
را با هم از نظر می گذرانیم:
ادامه مطلب ...
اندیشمند عربستانی مطرح کرد؛ ریشههای تاریخی قساوت و توحش داعش کجاست؟
ریشه وحشی گری هایی که امروز از سوی داعش و تکفیری ها شاهد آن هستیم -در حالی که بر آن نام حدود شرعی می گذارند!- از بنی امیه سرمشق گرفته شده و بنیامیه هم از معاویه و معاویه هم از مادرش هند جگرخوار و پدرش ابوسفیان پیروی می کرد که آن رفتار مشهور و فجیع را با جنازه حمزه در جنگ احد کردند.
دکتر شیخ حسن فرحان المالکی اندیشمند و مبارز سنی عربستانی در سال 1390 هجری قمری در منطقه بنی مالک جنوبی 150 کیلومتری شرق شهر "جازان" متولد شد؛ وی از چهرههای مشهور در بین پژوهشگران تاریخی در کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی محسوب میشود. فرحان المالکی به خاطر روشنگری هایش علیه وهابیت و سلفی گری و انصافش در برابر شیعیان، و همچنین انتقاد در مورد خلافت معاویه و یزید، اکنون در زندان آل سعود به سر می برد.
مقابله با حجاب، محور دشمنی با فرهنگ اسلام است
خانهداری زن از اشرف کارها است
سزاوار نیست که بانوی مسلمان، در غرب و قلب اروپا بر حفظ حجاب اسلامی آنگونه در برابر فشارهای دولتهای آنها مقاومت کند، ولى در کشور اسلامی عزیز ما ایران، ترک چادر مدّ و رایج شود و بعضی از دختران بدون چادر باشند.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در نوشتاری با عنوان «مقابله با حجاب، محور دشمنی با فرهنگ اسلام» ضمن اشاره به اهمّیت مسأله حجاب و مفاسد روشن اختلاط مردان و زنان، تاریخچهای از عداوت دشمنان اسلام با فریضهی حجاب را به اختصار بیان کرده و زنان مسلمان را به مراقبت بر حفظ حجاب و عفاف، سفارش کردهاند. متن نوشتار معظم له بدین شرح است.
* حجاب، امتیاز زنان مسلمان
رکن قویم و اصیل «حجاب»، اساس و پایهای است که بانوان مسلمان در جهان به آن ممتاز هستند و کرامت و شرافتی است که به آن افتخار مینمایند؛ همان اصلی که دشمنان اسلام به اهمیت آن تا آنجا پیبردهاند که یکی از نخستوزیران اسبق انگلستان در نطقی به صراحت میگوید: «مادامی که کعبه، قرآن و حجاب در جوامع اسلامی باشد، ما نمیتوانیم سیادت و آقایی خود را داشته باشیم. باید قرآن را بسوزانیم، کعبه را از بین ببریم (که وهابیت را برای رسیدن به همین هدف به عربستان آوردند) و عفّت و حجاب را از بانوان مسلمان بگیریم.» ادامه مطلب ...
تناسب امام حسین و سوره فجر در چیست؟
در حدیثی وارد است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «سوره مبارکه فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید زیرا این سوره مبارکه در شأن امام حسین (علیه السلام) است. شخصی علت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن که امام حسین(علیه السلام) صاحب نفس مطمئنه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود.» (مجمع البیان، ج 10- ص 481)
مگر در سوره فجر، چه موضوعی مطرح است که سید الشهدا (علیه السلام) تناسب دارد؟
محتوای این سوره فساد و تباهی قوم عاد، ثمود و فرعونیان و نیز لجاجت آنان در برابر دعوت پیامبران الهی، که برای نجات ایشان مبعوث شده بودند به سرنوشت شوم ختم گردید. ادامه مطلب ...
جلوه هایی از آیات قرآن در کربلا
قرآن مىفرماید: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ» [هود، 112] اى پیامبر! تو و یارانت استقامت بورزید.
در کربلا بهترین جلوههاى استقامت را در امام حسین و یارانش علیهم السلام مىبینیم.
قیام سیدالشهدا علیه السلام تابلویی است بزرگ که در آن ارزش های انسانی به بهترین وجه به تصویر کشیده شده اند.
اوج ایثار، اخلاص، بصیرت، وفاداری و ... در این تابلوی زیبا نمایان است. و صد البته یکی از اهداف اباعبدالله، ترسیم تابلویی ماندگار بود تا دیگران با دقت در آن، در راه مستقیم بندگی حرکت کنند.
یکی از ارزش های والای انسانی که گوشه ای از آن در قیام حضرت بازتاب واضحی یافته، صبر است. استقامت و صبر امام علیه السلام بر سختی ها، صبر زینب کبری علیها السلام، پایداری اصحاب، صبر در برابر عطش، در برابر دشنام دشمنان، در مواجهه با شمشیرها و تازیانه ها، همگی در مقابل چشمان بشریت، تصویری عظیم و مالامال از مظلومیت را نمایان کرده است. ادامه مطلب ...
همسر خوب می خواهی، بسم الله
در حدیثی آمده است که «من اکثر الاستغفار»، کسی که زیاد استغفار کند، 4 چیز به دست میآورد: «جعل الله له من کل همٍ و غمٍ فرجا» اگر غم و غصه دارد، غم و غصه اش بیرون می آید.
آدم گاهی اوقات بی خودی غم و غصهاش میشود، در آن لحظه تسبیح را بردارید ، استغفار کنید. قطعاً حالتان خوب می شود.
نقش استغفار در دور شدن بلا از انسان
دوم: «من کل خوفٍ امنا» گاهی اخبار ناخوشایند را میدهند. اگر استغفار کنی، هیچ خبری نمیشود، یه نفر دشمن داری، تهدید کرده که امشب ترورت میکنم، استغفار کنی، او را یکی دیگر ترور میکند و راحت میشوی، اگر استغفار کردهای از کسی نترس و فقط از خدا بترس.
سوم: «من کل ضیقٍ مخرجا» صاحبخانه تو را جواب کرده؟ سفته هایت عقب افتاده؟ گرفتاری؟ اگر استغفار کنی همه اینها درست می شود.
مهمترین عامل نجات از مشکلات و سختى ها و بهترین سبب زدودن غم و اندوه در کلمات نورانى پیامبر و اهل بیت پاکش (علیهم السلام) استغفار و عذرخواهى از خداى مهربان، معرفى شده است.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن زیبایى مى فرمایند:
هر کس غم و غصه اش زیاد است، باید زیاد استغفار کند. (کافى، ج 5، ص 316)
و نیز در عبارت دیگرى میدان تأثیر استغفار را گسترده تر معرفى کرده و فرموده اند:
بر تو باد به استغفار و عذر خواهى از خداوند که استغفار نجات دهنده (انسان از مشکلات و سختى ها) است. (همان) ادامه مطلب ...
توکل تکیه گاهی برای اهل دل - مقالات مذهبی
انسان در زندگی خویش هرگامش متزلزل تر از آن است که خود
بخواهد و بتواند بیاندیشد و یا بپندارد. از زمانی که خود را می یابد و با
خود آشنا می شود مرگ را همانند هر تغییر و دگرگونی بنیان افکن دیگری می
یابد که حضوری دایم دارد. از این رو برخی گفته اند که همواره باید پرسید چه
مانده است نه این که چه گذشته است؟ به این معنا که باید از آن چه مانده
پرسید نه از زندگی ای که گذشته است. برخی دیگر بر این باورند که زندگی با
مرگ متولد می شود و جان می گیرد ؛ چون هر زندگی در درون خود مرگ را می
پرواند و هردم آن بازدم مرگ است. البته شاید این تصور و تصویری تند و نگاهی
بدبینانه باشد ولی ترسیم درستی از حقیقت و بازنمایی دقیق و راستی از واقع
است. در این تصور و تصویر نانمایی میان ذهن و واقع رخ ننموده است بلکه
بازنمایی دقیق ذهن از وضعیت موجود بشر و بیان کننده درست مفهوم زندگی است.
زندگی به حقیقت و راستی آمیخته ای از شدن و مرگ است. مگر نه این است که
حرکت جوهری و بیرونی انسان همواره به معنا و مفهوم شدن است و مگر نه این
است که مرگ یعنی گام بلند شدن ؛ به این معنا که ما در هر حرکتی در حال شدن
هستیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم این بود ما با شدن دایمی درونی و بیرونی
همراه است. شدن نیز تغییر و دگرگونی است که رخ می دهد و آدمی را گریزی از
آن نیست. جهان به گونه ای آفریده شده است که همه چیز آن از دایره ثبات
بیرون باشد و تغییر و دگرگونی جزو ذات آن قرار داده شده است. از این رو
جهان بی تغییر و شدن معنا و مفهومی ندارد. اگر این شدن ها نبود هر گز چیزی
به کمال نمی رسید و هیچ قوه ای به فعلیت در نمی آمد. از این رو شدن به
عنوان اقتضایی کمالی جهان و آفریده های آن امری اجتناب ناپذیراست. هر شدنی
به معنا و مفهوم مرگ است ؛ زیرا آن چه بود نیست می شود و چیزی دیگری ایجاد و
جانشین و جایگزین آن می گردد. در این مبان سخن از امرثابت و متغیر و رابطه
ثابت و متغیر مساله فلاسفه و فرزانگان است که به نظر می رسد که تاکنون
پاسخ درست و راستی نیافته اند و دغدغه ایشان شده است. شاید این ثبوت مانند
هر امر دیگری در این دنیا نسبی و دارای مراتب باشد. از این رو حتی آن امر
ثابت در این دنیا به گونه ای متغیر است ولی بسیار آرام و کند این شدن را
انجام می دهد و می پذیرد به گونه ای که محسوس ما نیست و کسی آن را در حال
شدن نمی یابد در حالی که به گفته صدرایی حرکت جوهری حتی آن امر ثابت را از
شدن بیرون نمی راند و استثنا نمی سازد. و اینک دغدغه بزرگ تر میان این همه
شدن ها و ثابت قدیم و ازلی و رابطه میان آن دو که پرسش بزرگانی بوده است که
خواهان حل آن از سوی صاحب الامر (عج) شدند و این حکایت دیروز و امروز و
فردای ماست و دغدغه فرزانگان .
حال در این دنیا شدن و تغییر و مرگ ،
مرگ نهایی یعنی گام بلند شدن ؛ شدنی که از یک سوی عالم و نشاه ای به عالمی
دیگری می برد و شدنی چون شدن گل به انسان را به تصور و تصویر می آورد. ( ثم
انشاناه خلقا آخر)
ادامه مطلب ...
توکل و نقش اسباب طبیعی
به نظر می رسد که برخی باورها و اعتقادات با واقعیات هستی
تناسب ندارند و نوعی تناقص و تضاد میان آن چه هست و آن چه باور ذهن و نگرش و
گرایش آدمی را سامان می دهد یافت می شود.
البته برخی این تضادها و
تناقض ها توهم است و به سبب عدم تسلط شخص به موضوع و یا موضوعات پدیدار می
گردد و برخی دیگر نیز به سبب آن است که موضوعات در مجموعه خویش به درستی
قرار داده نمی شود؛ زیرا باورهای دینی که از منبع وحی و حکمت و علم فرو
فرستاده شده نمی تواند متناقض یا متضاد باشد. بنابراین ضروری است تا در یک
مجموعه و شبکه دیده شود. نمونه باورها و گزاره های ایمانی را می توان به
قطعات پازل تشبیه کرد که هر قطعه گاهی نه تنها معنا و مفهوم درست و کاملی
ندارد، بلکه بسیار زشت و نامناسب می نماید. اما همین قطعات بظاهر ناجور و
نامتناسب هنگامی که در کنار هم به درستی قرار گیرند و تحلیل گردند آن گاه
است که تصوری درست و کامل آفریده می شود که همگان را به شگفتی وا می دارد.
از امور و مسایلی که به نظر می رسد در حوزه تناقض ها و تضادها قرار می
گیرد، مسئله توکل و نقش اسباب طبیعی است. نویسنده در این نوشتار بر آن است
تا با بازخوانی و تحلیل و تبیین مسئله توکل و اسباب طبیعی در زندگی فردی و
جمعی، ارتباط آن دو را تشریح کند و نقش هر یک را براساس آیات و آموزه های
قرآنی تبیین نماید.
ادامه مطلب ...
آداب معاشرت درقران (1)
آیة الله محمد تقى مصباح یزدى
بحث درباره آداب معاشرت است. در این باره در قرآن کریم مسائلى مطرح شده که بعضى از آنها عمومیت دارد و بعضى درباره رسول اکرمصلى الله علیه وآله وسلم است که شاید با بیانى که عرض مىکنیم کمابیش قابل توسعه باشد.
1- آداب عمومى
آنچه مربوط به عموم افراد است، آدابى چند است که در این جا به بعضى از آنها اشاره مىکنیم: در سوره نور چندین آیه هست که کما بیش با هم مربوط است و از آیه 27 شروع مىشود: «یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتى تستانسوا و تسلموا على اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون × فان لم تجدوا فیها احدا فلاتدخلوها حتى یؤذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو ازکى لکم والله بما تعملون علیم; اى کسانى که ایمان آوردهاید، به خانههایى که خانههاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این براى شما بهتر است، باشد که پند گیرید. و اگر کسى را در آن نیافتید پس داخل مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: «برگردید»، پس برگردید، که آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مىدهید داناست.» ادامه مطلب ...
آداب معاشرت در قرآن (2)
آیة الله محمد تقى مصباح یزدى
1 - 4 - آداب نشستن
دیگر از آداب معاشرت که در قرآن کریم مورد تاکید واقع شده این
است که در مجالس طورى بنشینند که اگر تازه واردى، آمد جاى نشستنش باشد.
معمولا مجالس ظرفیت محدودى دارد و اگر همه افراد بخواهند آزاد و
راحتبنشینند ممکن است جا براى دیگران تنگ بشود از این رو دستور داده شده
که در مجالس وقتى به شما گفته مىشود که جا باز کنید تنگتر بنشینید و جا به
دیگران بدهید که خدا هم به شما وسعتبدهد. در آیه 11 سوره مجادله
مىفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فى المجالس فافسحوا
یفسح الله لکم» درباره شان نزول این آیه گفتهاند: کسانى که خدمت
پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شرفیاب مىشدند دور پیغمبر تنگاتنگ حلقه
مىزدند و کسانى که بعد مىآمدند دیگر جا براى ایشان نبود این است که در
این آیه اشاره مىفرماید طورى نباشد که اگر کسى کارى دارد یا مىخواهد سخنى
از پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم بشنود جا براى او نباشد.
بعد
اضافه مىفرماید: «و اذا قیل انشزوا فانشزوا» بعضى از مفسران گفتهاند که
منظور این است که اگر شخص محترمى وارد شد و به شما گفته شد بلند شوید و جاى
خود را به او بدهید این کار را انجام بدهید و در ذیل آیه دارد: «یرفع الله
الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات» این ذیل مىتواند مؤیدى براى
این تفسیر باشد که در بین شما کسانى هستند که مزایایى دارند و احترامشان
براى شما لازم است از جمله مؤمنین خالص و علماى ربانى که نزد خدا محترمند و
خدا آنها را بلند مرتبه قرار مىدهد. «اذا قیل انشزوا» یعنى هنگامى که به
شما گفتند برخیزید تا شخص محترمى بنشیند، برخیزید و به او جا بدهید و
بىاحترامى نکنید زیرا اشخاص متقى و عالم، نزد خداى متعال مقامى بلند
دارند.
ادامه مطلب ...
درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه ی مقابله با آن-مقالات اجتماعی
چکیده
مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی
بشر در طول تاریخ را فرهنگ مینامند. تبادل فرهنگی ملتها نیز که در طول
تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازهماندن معارف و حیات فرهنگی بشر
امری ضروری است و جامعه ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش میبرد.
اما آنچه امروزه مشکلساز شده "تهاجم فرهنگی" یا غلبه ی یک فرهنگ بر سایر
فرهنگ هاست که نمونهی بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر
فرهنگها ـ به ویژه فرهنگ اسلامی ـ در یکصد سال اخیر است. تفاوت عمده ی
تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی در این است که در تهاجم برای فرهنگ مورد هجوم
امکان انتخاب وجود ندارد.
جلوههای تهاجم فرهنگی را میتوان به دو
دستهی بیرونی، همچون: تلاش برای دینزدایی، ایجاد روحیه ی خودباختگی
فرهنگی، ترویج افکار و اندیشه های غربی و ... و درونی، همچون: عقب ماندگی
علمی و صنعتی، فقر اقتصادی، غفلت کارگزاران فرهنگی و ... تقسیم کرد. در
این مقاله ضمن بررسی جلوههای فوق، راهکارهایی برای مبارزه و مقابله با
تهاجم فرهنگی ارائه شده است.
تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن
اشاره:
اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.
تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]
استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.
اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.
حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود. ادامه مطلب ...
توجه ویژه داشتن، به ارزش و مقام پدر و مادر و احترام به آنها ، محترم دانستن حق دیگران و ترس از ظلم به طرق مختلف به مردم ، شکرگزار بودن در مقابل پروردگار و صدها مورد دیگر از مواردی هستند که با دیدن خلاف این ها، آهی بلند را از ما بلند می کند و با گفتن جمله ی "یاد قدیم ها بخیر" افسوسمان را دو چندان می کند.
در روایتی پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله، به مواردی که در بالا به عنوان مثال اشاره شد ، متذکر شده اند و در این رابطه فرموده اند:
کیفر سه گناه به قیامت نمی ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می شود.)
1 - عاق پدر و مادر 2 - ظلم و تجاوز به مردم 3 - ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی. (بحار الانوار، ج 74، ص 74)
در ادامه در باب این موضوع با ما همراه باشید ... ادامه مطلب ...
امام حسین (ع) در آغوش پیامبر (ص)
حضرت سیّدالشهدا (ع) همواره مورد توجّه ویژه رسول خاتم (ص) بوده است. پیامبر اسلام (ص) ارتباط ویژهای با نوه خود برقرار میکردند و هرگاه این کودک خردسال را مشاهده میکردند، او را در آغوش گرفته و بسیار میبوسیدند.
در این رابطه روایات زیادی وجود دارد. به عنوان نمونه ابن قولویه[1] در کتاب «کامل الزیارات» از امام باقر (ع) اینگونه نقل میکند:
«کانَ رَسُولُ الله (ص) إِذا دَخَلَ الحُسَیْنُ (ع) إجْتَذَبَهُ إِلَیْه»
هرگاه سیّدالشهداء (ع) نزد رسول خاتم (ص) میآمد، حضرت تمام آغوش خود را میگشود. نکته مهم این است که حضرت در هر مکانی، چه در منزل خود، چه در منزل دختر گرامیشان، چه در مسجد و حتّی در محراب، با مشاهده فرزند خود، غرق در شادی شده و او را در بغل میگرفت.
از واژة «إجتذبه» در روایت قبل به معنی «او را به سمت خود جذب میکرد» فهمیده میشود اباعبدالله (ع) به راحتی در آغوش پیامبر (ص) نمیآمد؛ بلکه پیامبر (ص) باید نرمش و ملاطفت مینمود تا او را در آغوش بگیرد. ادامه مطلب ...
مقالات عاشورایی
چه کسانی امام حسین (ع) را یاری نکردند؟
جریان سیدالشهدا علیهالسلام شامل خود ایشان و یارانی
میشد که در صحرای کربلا بههمراه ایشان به شهادت رسیدند؛ افرادی که مبانی
بنیادین و مبانی معرفتی خوبی داشتند و مسائل اسلامی را در دورهی خود
بهخوبی درک کرده بودند. این جمع چون با استدلال و اندیشهی صحیح به
مسئلهی امامت پی برده بودند، دیگر در هر مسئلهای با امام حسین
علیهالسلام بحثوجدل نمیکردند و نگاه او را کاملترین نگاه نسبت به همهی
مسائل و نسبت به همهی رجال آن عصر میدانستند
از منظر جریان شناسی تاریخی، می توان طیف ها و افراد مختلف زمانه ی سیدالشهدا علیه السلام را در سه جریان کلی مورد بررسی قرار داد:
جریان اول ادامه مطلب ...
سرچشمه های عزاداری شیعه پس از واقعه کربلا
چکیده:
در تاریخ شیعه، سنت عزاداری، علاوه بر جنبه های روحی و معنوی، رنگ سیاسی ـ اجتماعی نیز به خود گرفته است. شیعیان امامیه، با برپایی عزاداری و گرامیداشت شهیدان کربلا، طرفداری ازراه وروش پیشوایان شهیدومخالفت بادشمنان آنان رابه نمایش می گذارند.
این مراسم که هر سال پرشورتر برگزار می شود، این پرسش را مطرح می کند که سرچشمه های عزاداری شیعه امامیه پس از واقعه کربلا چیست؟
مقاله حاضر با رویکرد تاریخی، ریشه ها و سرچشمه های این سنت را بیان می کند. ادامه مطلب ...
عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث
امامان شیعه علیهم السلام برای اینکه نهضت خونین کربلا و محرم و عاشورا برای همیشه زنده و جاوید بماند، سعی و تلاش فراوانی نمودند و دراین راستا از پنج شیوه استفاده کردند:
1- یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت های مختلف، بخصوص در ایام محرم و عاشورا.
عن ابی عمارة المنشد قال: «ما ذکر الحسین بن علی عند ابی عبدالله علیه السلام فی یوم قط فرئی ابو عبدالله علیه السلام متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل » (1) ابوعماره منشد می گوید: هر گاه در حضور امام صادق علیه السلام نام حسین علیه السلام برده می شد، آن روز تا شام خنده بر لبان آن حضرت دیده نمی شد.
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرماید:
«کان ابی اذا دخل شهر المحرم لایری ضاحکا و کانت الکابة (2) تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه و یقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین علیه السلام » (3) وقتی ماه محرم می رسید پدرم را کسی خندان نمی دید و غم و اندوه بر او چیره می گشت تا روز عاشورا فرا می رسید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و روز گریه او بود و می فرمود: این همان روزی است که حسین علیه السلام کشته شد.
ادامه مطلب ...مقالات عاشورایی
صرف شرکت در مجلس امام حسین علیه السلام به معنای مورد تایید بودن و مورد عنایت بودن نیست زیرا چه بسا افرادی با اغراض شیطانی در این مجالس شرکت می کنند.
گریه بر امام حسین علیه السلام شاه بیت اعمال است. دستگاه امام حسین علیه السلام نقطه اتصال خوبی برای وصل شدن به خداست.
در کتاب کامل الزیارات روایت آمده است که گریه برای امام حسین علیه السلام، اولیای دین مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا علیها السلام را خوشحال می کند. شاد کردن دل ایشان مانند مرحمی است که بر دل ایشان گذاشته می شود.
بر این اساس می توان به اهمیت مجالس روضه اهل بیت علیهم السلام اذعان بیشتری داشت. ادامه مطلب ...
عاشورا از اسلام تا اسلام
عاشورا، همچون کوهی است عظیم به وسعت تاریخ، به
زیبایی جلوه الهی و بهرنگ خونِ سیدالشهدا. قیام امام حسین (ع)
مانند دشت نیست که بتوان تا انتهایش رادید و کرانه هایش را مشاهده
کرد، داستان یک کوه است، از هر طرف میتوان آن را درککرد، میتوان
از آن بالا رفت و از جنبههای متفاوتش بهره برد. پس کربلا داستانی
در دلخود جای داده است که هر چه از آن بگویی، کم گفتهای .
حسین (ع) فرزند دختر رسول اللّه ۶ که ایمان را بر مصلحت مقدم
میداشت. اوپسر علی (ع) است که شجاعت و هیبتش، دشمنان را فراری
میداد و فرزند فاطمه است که در برابر ظلم و ستم میایستد و میسوزد،
ولی کوتاه نمیآید. پس باید حماسهایرا ایجاد میکرد که در تاریخ
بشریت بماند و الگوی حق پرستانِ تاریخ باشد .
او در مدینه
النبی زیسته و با اسلام حقیقی، کاملاً آشنا بود، پس «جامعه
اسلامیمطلوب» را میشناخت. اما انحراف خلافت،اشرافی گریها،ظلم و
ستمها،خاموش کردنیاد و نام جدش رسول اللّه توهین به مادرش زهرا ۸
و سب و توهین به پدرشعلی بن ابیطالب (ع) را دیده و شنیده بود .
بعد از پنجاه سال پس از رحلت پیامبر،«تغییری در فرهنگ اسلام»به
وجود آمد کهبا خودِ اسلام، در تضاد بود.لذا امام شرایط را مناسب دید
که با قیام خود،اصلاحی عظیم درجامعه اسلامی ایجاد کند،اصلاحی که
نه تنها در آن زمان و مکان،بلکه در هر عصر ومکانی،الگو و خواسته
مسلمان واقعی باشد. سیدالشهدا بااین قیام نشان داد که از
اسلامتااسلام فاصله زیادی هست،آموزههای دینی،یگانه است،اما
برداشتها متفاوت است،اوخوب میدانست که وقتی شکل حکومتی اسلام،با
روح آن در تعارض باشد،برداشت مردمعادی و تازه مسلمانها از
دین،جنبه طاغوتی و اشرافی پیدا میکند و کم کم روح واقعی واصیل
اسلام فراموش میشود.پس باید یک مصلح از جان گذشته بیاید،چه بهتر
که نوهرسول خدا، فرزند خلیفه مسلمین و امام شیعیان باشد. او باید با
حماسه و خون خود،تفاوتاسلام با اسلام را در تاریخ به یادگار بگذارد
و با«انقلاب اجتماعی» خود، به اصلاح جامعهدینی بپردازد.
ادامه مطلب ...
امام حسین(ع) در کلام امام خمینی (ره)
دست آوردهای عاشورا
اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جان فرسای نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند. ابوسفیانیان می خواستند قلم سرخ بر کتاب وحی بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت پرستی، به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با شعار صریح «لا خبرٌ جاء ولا وحیٌ نَزَلَ» بنیاد حکومت الهی را برکند. اگر عاشورا نبود، نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد، لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآنِ هدایت را جاوید نگه دارد و حسین بن علی علیه السلام ، این عصاره نبوّت و یادگار ولایت، را برانگیزد تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امّت عظیم پیامبر اکرم نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و ره آوردهای آن پاسداری نماید. ادامه مطلب ...
هفت درس از درس های عاشورا
1-عاشورا و انسانیت
یکی از ماندگارترین پیام های عاشورا که برای تمام بشریت در طول تاریخ،چه مسلمان و چه غیرمسلمان،آموزنده و زندگی سازاست،این جمله امام(ع) است که فرمودند: «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.» امام(ع) در این جمله به این نکته اشاره می کند که انسانیت یک ملاک بسیار ارزشمند است که جدای از هر دین و مسلک که انسان ها از آن پیروی می کنند و مؤمن به خداوند که یا کافر هستند، یک گوهر درونی در وجود تمام آنهاست که به نام انسانیت که اگر هر فرد به آن مراجعه کند، می تواند راه درست و حقیقت را پیدا کند و حق و ناحق را به واسطه همین گوهر درونی تا حدود زیادی تشخیص دهد.
در جای دیگرایشان فرمودند: «دین لغلغه دهان شما نباشد.» یعنی به مسایل دین به صورت ظاهری نگاه نکنید بلکه تلاش کنید تا آن را در زندگی خود متبلور و متجلی کنید. نمود حضور دین در زندگی ایشان،بزرگی روح، عزت و کرامت انسانی، به اسارت نگرفتن روح انسان در دام خواهش ها و وسوسه ها و تسلیم نشدن در برابر آنچه انسانیت و روح انسانی را ذلیل می کند، خواهد بود. به همین دلیل است که امام(ع) می فرماید: «مرگ در مسیر عزت،حیات جاودان است.»
2-عاشورا و امید
امام حسین(ع) در آن شرایط سنگین قبل از شهادتش، خانواده اش را
جمع می کند و به ایشان می فرماید: «برای سختی ها و مشکلات آماده باشید و
مطمئن باشید که خداوند، شر دشمنان را از شما دور می کند.»
امام(ع) با
اینکه می داند چه شرایط سختی در انتظار خانواده اش است آنها را برای چنین
مصایبی آماده می کند و به عنوان بزرگ ترین خانواده،اعضای خانواده اش را
متوجه رحمت و عنایت خداوند می کند و اینکه همه چیز در اراده خداوند است.
این یک پیام خانوادگی دارد برای تمام کسانی که در زندگی با مشکلاتی رو به
رو می شوند و به سرعت دچار افت روحیه می شوند یا عنان اختیار از کف می
دهند.
امام(ع) در سخت ترین شرایط به خانواده اش روحیه می دهد و زمانی
که حضرت زینب(س) بی تابی می کند، امام(ع) دست روی سینه خواهرش می گذارد و
می فرماید: «مبادا شیطان صبر و شکیبایی تو را از بین ببرد». اینها همه درس
هایی است که ما ازاین واقعه عاشورا می گیریم و می توانیم در زندگی، از آنها
استفاده کنیم.
زنان و عاشورا
بی تردید یکی از گروه های نقش آفرین در نهضت عاشورا، زنان بودند. اگر اسلام با قیام امام حسین علیه السلام زنده است، سهم بزرگی از آن مربوط به زنانی است که تاریخ، مانند آن را کمتر دیده است.
زنان در کربلا نشان دادند که تکلیف اجتماعی، خاص مردان نیست، بلکه آنان نیز برابر وظیفه شرعی خود باید به جریان های اجتماعی توجه کنند و آنجا که مسئله حمایت از دین و اقامه حق، به میان می آید تنها با قیام آنان میسر می شود، در صحنه حضور یابند.
در این بخش برآنیم تا با معرفی زنان هاشمی و غیرهاشمی در کربلا، علت حضور و نقش آفرینی آنان را در کربلا بیان کنیم. سپس به معرفی شخصیت والای حضرت زینب کبرا علیهاالسلام می پردازیم. پس از بیان اصول مدرسه زینبی، شاخص های خبررسانی آن حضرت را پس از واقعه کربلا بررسی می کنیم و ویژگی های زن عاشورایی و درس هایی را که زن امروز از زن کربلایی می آموزد، می آوریم.
ادامه مطلب ...مقالات عاشورایی- امروز محرم است و فردا عاشورا
ما از محرم و
عاشورا چه مى دانیم و چه چیزى را به خاطر مى آوریم.
آیا ما از
واقعه ى عاشورا چیزى جز طبق هاى زرین نورانى و سیار خیابانى و پرچم و علم، و گاهى
نوحه سرایى و طبل و دهل و کرنا تا نیمه هاى شب در خیابانها و معابر عمومى ادامه
دارد چیز دیگرى را به خاطر مى آوریم.
آیا شایسته
است که فرزند على (ع) را که سالها بخاطر افکار و اندیشه هایش زجر و شکنجه و تبعید،
و بى احترامى و توهین، اسارت و شهادت را تحمل نمود، اینگونه بشناسیم.
آیا این نوع
شناخت ما از این شخصیت بى نظیر تاریخ، که دنیاى اسارت و دورویى و نیرنگ و تملق و
جاه طلبى
را با اسارت
زینب (س) و زینبها و شهادت عزیزترین یارانش به دنیاى آزادى و آزادمردى بدل نمود و
معلم آزادى و عدالت و ابراز عقیده گردید، توهین و ناسپاسى نیست.
چرا عاشورا را
با افکار و اندیشه هاى واقعى حسین (ع) و زینب (س) و على (ع) نشناسیم و عرضه
ننماییم.
چرا نمى
خواهیم سنتهاى عرفى غلط و تعصباتى را که هر روز و هر سال ما را بسوى تجمل پرستى و
ظاهر گرایى سوق مى دهد و افکار و اندیشه هاى نوین قیام عاشورا به زیر خروارها
خاکستر مدفون مى کند، کنار بگذاریم تا واقعیت قیام عاشورا محقق و نمایان گردد.
چرا از صاحب
نظران تاریخ و تمدن و فرهنگ خلاق و عبرت آموز و عشق برانگیز این واقعه در این
راستا تا کنون مدد نجسته ایم.
چرا از صاحبان
علم و اندیشه و افکار تاریخى، اجتماعى، سیاسى و فرهنگى و متخصصین در فرهنگ و
تاریخچه ى این قیام عظیم و جاودانه بهره نمى بریم و از آنها در این مجالس استفاده
نمى کنیم و فقط به طبل و دُهُل و بوق و کرنا اکتفا نموده ایم. که این خود به
تنهایى پاسخگوى نیازهاى واقعى نسل جوان ما، در شناخت آن فرهنگ اصیل نخواهد بود.
گرچه اینها شاید لازم باشد، امّا هرگز کافى نیست.
آیا تا کنون
به این اندیشیده ایم که پیشواى عدالتخواه جهان و فرزندانش بیشترین درد و اندوه و
شکنجه ها را از دست کسانى مى کشید که جاى مهر بر پیشانیشان و سجاده بر زانوهایشان
حک شده بود. مگر همانها نبودند که حکومت را از على خلع کردند و ۲۵سال سکوت را بر او تحمیل
نمودند، مگر آنها نبودند که تا قرآن را بر سر نیزه دیدند، جنگ با معاویه را جنگ با
خدا تلقى کردند، مگر آنها که نامه نوشتند و حسین (ع) را دعوت کردند انیس و
مونسشان، تسبیح و ذکر و مسجد و محراب نبود، پس چرا پشت به وعده هاى خویش کردند و
جوانمردان تاریخ بشریت را با نامردان روزگار نامرد تنها گذاشتند. آیا چیزى غیر از
این بود که بعضى به خاطر مصلحت اندیشى، و بیم از دست دادن مقام و موقعیت خویش کنار
کشیدند، و برخى نیز بدلیل ناآگاهى از افکار و اندیشه هاى حسین (ع) او را تنها
گذاشتند. گروهى نیز که او را سدّ راه خویش در دست یابى به پست و مقام قدرت مى
دیدند، مهر سکوت بر چشم و گوش و لبهاى خویش کوفتند تا نه ببینند و نه بشنوند و نه
زبان به سخن یارى کنند، چرا که نخواستند به این بیاندیشند که مقامها رفتنى هستند.
پس بیاییم
بجاى اینکه فقط بر سر و سینه بکوبیم، افکار و اندیشه هاى این مردان بزرگ را نیز
آگاهانه تر و عمیق تر بشناسیم. بیایید از تاریخ، عبرت بگیریم چه بسا که جامعه ما
نیز از این طبع و خوى خصلت به دور نمانده و نخواهد ماند.
تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین علیهالسلام
پیش درآمد
حادثه عاشورا را با توجه به ماهیت و اهداف و پیامدهایش، میتوان
عظیمترین واقعه در نظام هستی برآورد کرد، این بدان روست که قهرمان و شخصیت
حادثه، شخصیتی همچون حسین بن علی علیهالسلام ؛ برترین هدف آن، حفظ اصالت
برترین ادیان، و مهمترین پیامد آن بقای اسلام است. چنین حادثهای با این
ویژگیها از عصر آدم علیهالسلام تا بعثت حضرت خاتم صلیاللهعلیهوآله
سابقه نداشته است؛ اسلام که با بعثت نبی گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله
در عرصه هستی رخ نمود، در بقایش ریزهخوار خوان قیام حسینی است.
برای
بررسی ابعاد عظمت این قیام، مسیرهای متفاوتی را میتوان پیمود. اما آنچه
اکنون در صدد آنیم، نگاهی است به گزارشهای مربوط به گریه نظام هستی بر
شهادت اباعبدالله الحسین علیهالسلام ، به ویژه گریه آسمان. این گزارشها،
گوشهای از گزارشهایی هستند که بر مجموعهای از تحوّلات و رخدادهای عجیب
پس از شهادت امام حسین علیهالسلام دلالت دارند.
این روایات را هم در
منابع روایی و تاریخی شیعه و هم اهل سنّت میتوان یافت. تعدادی از این
خوارق عادات و امور شگفت توسط برخی از امامان شیعه علیهمالسلام ، همچون
امیرالمؤمنین علیهالسلام ، امام حسن مجتبی علیهالسلام ، امام سجّاد
علیهالسلام ، امام باقر علیهالسلام ، امام صادق علیهالسلام ، امام رضا
علیهالسلام ، امام جواد علیهالسلام و امام عصر علیهالسلام نقل شده، و
تعدادی نیز از سوی برخی از اصحاب آنان همچون ابوذر، میثم تمّار، ابن عباس و
ام سلمه گزارش شدهاند.
محّرم آمد بیا ای دل دوباره تا خیمه آقا
خبر کن ای دل همین امشب، تمام غمهای عالم را
که غرق خون در افق دیدم، هلال ماه محرم را
سلام ای هلال مه نو رسیده، که غرق غباری و رنگت پریده
مگر تو عزادار ماه تمامی؟ که در خون نشستی و قدت خمیده
آمد، ماه آه و اشک و ماتم / دل را، میسپارم دست این غم
باران، میبارد از دیده هر دم
(مظلوم جانم حسین یا ثارلله)
محرم آمد بیا ای دل، دوباره تا خیمه آقا
صدای هل من معین او، دوباره پیچیده در صحرا
ببند ای دل احرام خون در مُحرّم، که شاید شوی مَحرم راز این غم
پی تشنگی باش و سعی صفا کن، که جوشد دمادم ز هر دیده زمزم
گِرد، این خیمه ها میگردم باز / آقا، دل گشته با داغت دمساز
گاهی، نگاهی هم بر ما انداز
(مولا جانم حسین یابن الزهرا)
دوباره ای دل حکایت کن، ز داغ بی دردی کوفه
حکایت غربت مردی، اسیر نامردی کوفه
می آید صدایش ز دارالاماره، لبش خشک و خونین دلش پاره پاره:
میا کوفه کوفه وفایی ندارد، شده فصل نامردمی ها دوباره
اینان،حرمت مهمان ندارند/ ترسم،چون من تنهایت بگذارند
تشنه، به تیغ و دشنه سپارند
(مولا جانم حسین یابن الزهرا)
شاعر: محمد مهدی سیار
هیئت زوّارالحسین(ع) ، فرا رسیدن ایام محرّم وسوگواری سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را به عموم شیعیان تسلیت عرض نموده واز تمام عزاداران آن حضرت التماس دعا دارد.
همزمان با عید سعید غدیر وهمگام با مردم سراسر ایران ،هیئت فاطمیون وهیئت زوارالحسین (ع) مراسم سالروز عید غدیر را با سخنرانی استاد گلیان ومداحی برداران ابوذر نظری و مجتبی کاشانی برگزار نمودند.
این مراسم که در محل حسینیه شهید دولت آبادی برگزار گردید با سخنرانی استاد گلیان درباب فضائل اخلاقی امیرالمومنین حضرت علی (ع) ویاران باوفایش ولزوم پایبندی به ولایت در عصر حاضر آغاز گردید وبا مداحی برادران ابوذر نظری ومجتبی کاشانی ادامه یافت.
برروی سنگ مزار شهید محمد رضا علی گلیان شعری نوشته :دلم خواهد شهیدی سرخ و گلکون .....شهید شاهدی بریان بمیرم . دوستش می گوید 4 روز بعد از شهادتش وقتی خواستیم پیکر پاک شهید را به عقب بر گردانیم پیکرش سوخته و بریان شده بود و این نشان دهنده آن بود که ایشان میخواست با اخلاص در درگاه خدا حاضر شود و با تمام وجود.
گوشه ای ازفضائل وخصوصیات اخلاقی ومعرفتی شهید محمد رضا گلیان درجبهه
خصایصی که اینجا از شهید والامقام بازگو میشود به نقل از همرزم شهید محمد رضا علی گلیان، برادر جانباز بیژن قمری فرزند مهندس شهید قمری میباشد.
برادر جانباز قمری که یکی از رزمندگان دفاع مقدس و هم رزم شهید علی گلیان است برای برادر شهید اینگونه تعریف می کرد: محمد رضا در منطقه جنگی قبل از عملیات در اردوگاه دز کنار سد دز اندیمشک بسیار به بسیجی ها کمک میکرد گاهی پوتین های آنها را واکس می زد .ایشان موقع سفره انداختن و غذا پخش کردن بیشترین کمک را میکرد و موقع خواب هر زمان که مطمئن میگردید همه همرزمانش خواب هستند از کنار چادر خود دور می شد و در یک مکان خلوت قبری حفر کرده و ساعت ها در تاریکی شب در قبر تنهای تنها بدون ترس می خوابید و زمان نزدیکی نماز صبح نماز شب خود و نماز صبح را خوانده و به چادر اردوگاه برپازمی گشت و اعتقاد داشت خوابیدن در قبر در دل شب دل او را صیقل داده و با صفا خدا را می پرستد.ایشان به امام خمینی (ره) بی نهایت علاقمند بود و همیشه آرزوی سلامتی امام را می کرد و برای ایشان دعا می خواند متخلق به اخلاق الهی بود و هرگز حرف لغو و یا شوخی لغو از او دیده نشد .
در هنگام عملیات وقتی من (قمری) مجروح شدم ، مراکول کرده و مسافت زیادی به عقب آورد بعد خودش به جلو برای در گیری با عراقی ها رفت و آنقدر دلاورانه جنگید تا شهید راه حق شد (به آنچه استحقاق و آرزویش را داشت رسید).او هرگز از هیچ چیز غیر از خدا نمی ترسید حتی صدای صوت خمپاره ها هم برایش عادی شده بود حدود 4 روز پیکرش بعد از شهادت در منطقه زیر بارش خمپاره ها ماند و وقتی رفتند ایشان و بقیه شهدا را بیاورند پیکر پاک و مطهرش کاملا سوخته بود مگر می شود او از خدا خود را سوخته بخواهد و خدا استجابت نکند.
در باب سوختن شهید:
بر روی سنگ مزار شهید شعری نوشته به اینصورت:
دلم خواهد شهیدی سرخ و گلکون.... شهید شاهدی بریان بمیرم
دوستش می گوید 4 روز بعد از شهادتش وقتی خواستیم پیکر پاک شهید را به عقب بر گردانیم پیکرش سوخته و بریان شده بود و این نشان دهنده آن بود که ایشان میخواست با اخلاص وبا تمام وجود در درگاه خدا حاضر شود ودر نهایت به آنچه آر زوی دیرینه اش بود رسید.
واین است تفاوت ما با آنان:
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم آنان دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
ازآخر مجلس شهدا را چیدند
شهید علی گلیان متولد 1364 و تاریخ شهادت 24/10/1365 عملیات کربلای 5 شلمچه
مزار شهید بهشت زهرا قطعه 29 ردیف 24 و سنگ شماره 1
روحش شاد
سیره ی عملی حضرت امام حسین (ع)
در
سیره امام حسین(ع) همانند سیره جد بزرگوار و پدرگرامیشان، رسول اکرم(صلی الله) و
حضرت علی (ع) ساده زیستی، قناعت پیشگی و بی توجهی به دنیا و مادیاتش نگریسته می
شود و عدالت گستری و مبارزه با اشرافی گری و فساد سرلوحهی عمل و قیام ایشان بوده
است. به ویژه در مبارزهی حق طلبانه با طاغوت ستمگر یزیدین معاویه، که حادثه ی
عظیم عاشورا و واقعهی کربلا را خلق کرد، بیشترین نمود را میتوان یافت.
علیجانزاده روشن
میان
تمام علوم شناخته شده و اکتشافات بشر، اقتصاد، خود را به عنوان علم پایه و دغدغهی
همیشگی انسان برای تامین نیازهای اولیهاش در زندگی حتی بدون گذران دوره آکادمیک
آن نشان داده و انسان در هر شرایط و موقعیتی که باشد، با این علم برخورد دارد اما
شرایط و موقعیتهای متفاوت منجر به پیدایش نظریات و مکاتبی در علم اقتصاد شد و آنچه
که در جامعهی نا شناخته شده و جاری است ، علم اقتصاد است که دین مبین اسلام منشأ
آن میباشد و به نام اقتصاد اسلامی معروف است.
در
علم اقتصاد اسلامی، علاوه بر آنچه که دین و کلام خدا، قرآن دربارهی اقتصاد به
ارمغان آورده انسانهای والا مقام و معصومی نیز بودهاند که نه تنها از بعد اقتصادی
، بلکه همه ی جوانب زندگی آنها اسوه و نمونه بوده و نه تنها برای مسلمانان، بلکه
برای انسانهای دیگر جوامع نیز اثر گذار بوده است. سیره ای ائمه اطهار (ع) در موضوع
اقتصاد، همواره بهترین الگوسازی بوده و اثر بخشی خود را داشته است.
حجاب گفتاری و رفتاری چیست؟
حجاب
و پوشش زن به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و
تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
در قرآن
مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از
این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و
نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله
غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را
بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است)
جلاب به
معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف
از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره
نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
انتظار در اندیشه امام خمینی(ره)
در قاموس مفاهیمی که بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران تدوین آن را آغاز کرد، واژههایی چون جهاد، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر و... که سالها به فراموشی سپرده شده بودند حیات دوباره یافتند، همچنانکه واژه «انتظار» که سالها با سکون و سکوت، تحمل ظلم و دم فرو بستن و در یک کلمه، ماندن و در جا زدن به امید برآمدن دستی از غیب، مرادف شمرده میشد مفهومی دیگر یافت و این بار «انتظار» نه به عنوان عاملی برای خاموش ساختن روح سرکش اجتماع بلکه به عنوان ابزاری برای دگرگون کردن وضع موجود و حرکتبه سوی آینده موعود به کار گرفته شد ادامه مطلب ...
مبارزات فرهنگى امام جواد علیه السلام
امام جواد(ع) در دوره اى امامت خویش را آغاز کرد که به رغم اقتدار شیعیان، عرصه سیاسى و اجتماعى جامعه گرفتار چالشهاى عمیق عقیدتى و درگیرىهاى مختلف شده بود. دوران امامت آن حضرت با خلافت دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى (مأمون و معتصم) مقارن بود. مأمون به دلیل این که با قتل امام رضا(ع) دچار بدنامى و تزلزل شده بود، صلاح نمىدید که بیش از آن به آزار امام جواد(ع) بپردازد. هم چنین به دلیل قدرت شیعیان در آن روزگار تمام سعى خود را بر آرام نگه داشتن اوضاع مصروف مىداشت، لذا به منظور دستیابى به چنین هدفى ناچار شد آن حضرت را مانند پدرش على بن موسى الرضا(ع) تحمل کند. جواد الائمه (ع) با گذاشتن شروطى مبنى بر دخالت نکردن در امور عملاً ناچار شدن خود را به پذیرش ولایتعهدى به نمایش گذاشت و نقشه خلیفه را که با این هدف در صدد کسب مشروعیت بود، ناکام گذاشت.مسأله مخاطرهآمیزى که در این مقطع حسّاس شیعیان را تهدید مىکرد، قدرت گرفتن و پیشرفت «مذهب معتزله» بود. مکتب اعتزال در آن زمان رواج و رونق بسیارى گرفته بود و حکومت وقت از طرفداران آن بسیار حمایت مىکرد.
ادامه مطلب ...زندگینامه جوادالائمه امام جواد(ع)
حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت
امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع )
در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت .
نام
نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است .
القاب
دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر
گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است .
ادامه مطلب ...
فرمان هشت مادهای مقام معظم رهبری(مدظله العالی)درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی
حضرت آیهالله خامنهای رهبر معظم
انقلاب به رؤسای قوای سه گانه فرمان مهمی در خصوص مبارزه همه جانبه و سازمان یافته
با مفاسد مالی و اقتصادی صادر کردند.
متن فرمان
مقام معظم رهبری به رؤسای قوای سه گانه بدین شرح است:
بسم الله
الرحمن الرحیم
حضرات
آقایان رؤسای محترم قوای سه گانه دامت تاییدائهم
تشکیل ستاد
مبارزه با مفاسد اقتصادی طرح مبارزه با فساد که دو قوه ی مجریه و قضاییه بدان همت
گماشته اند عزم جدی مسئولان را به اقدام در این امر اساسی و حیاتی نوید می دهد .
حکومتی که مفتخر به الگو ساختن نظام علوی است باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را
کم کردن فاصله ی طولانی خویش با نظام آرمانی علوی و اسلامی بداند و این جهادی از
سر اخلاص و همتی سست ناپذیر می طلبد
. جمهوری
اسلامی که جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامی هدفی ندارد نباید در این
راه دچار غفلت شود . رفتار قاطع و منصفانه ی علوی را باید در مد نظر داشته باشد و
به کمک الهی و حمایت مردمی که عدالت و انصاف را قدر می دانند تکیه کند
ادامه مطلب ...
زندگینامه حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی
رهبر انقلاب اسلامی ایران
۱.
خاندان
۲.
شخصیت علمی و فرهنگی
۱.۲. تحصیل و تدریس
۲.۲. آثار
۳.
حیات سیاسی و
اجتماعی
۱.۳. دوران مبارزات پیش از انقلاب
۲.۳. دههی اول انقلاب اسلامی: بهمن ۱۳۵۷ - خرداد ۱۳۶۸
۱.۲.۳. فعالیتهای سیاسی
۲.۲.۳. فعالیتهای ارشادی و تبیینی
۳.۲.۳. ترور نافرجام توسط منافقین
۳.۳. دوران ریاست جمهوری
۱.۳.۳. فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در دوران ریاست جمهوری
۴.۳. دوران رهبری
منابع و مآخذ
خامنهای،
سیدعلی (۲۹ فروردین ۱۳۱۸/ ۲۸صفر ۱۳۵۸/ ۱۹
آوریل ۱۹۳۹)، فرزند سیدجواد،
دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران.
سید
علی حسینی خامنهای فرزند مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنهای،
در فروردینماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده
بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنهای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی،
بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشهگیر [...] زندگی ما بهسختی
میگذشت. من یادم هست شبهایی اتفاق میافتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با
زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.»
محرم و عاشورا در سخنان امام خمینی (ره)
- محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده ، و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است.
- محرم ماهی است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده ، و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنی امیه، که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند ، رهایی بخشید.
- این خون سید الشهدا است که خونهای همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد .
- ماه محرم برای مذهب تشیّع ماهی است که پیروزی، در متن فداکاری و خون به دست آمده است.
- محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست، که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد، وراه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست. واین خود سرلوحۀ تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر.
- با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد.ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد.ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم «و داغ باطله » بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد. ماهی که به نسل ها در طول تاریخ ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت.ماهی که شکست ابر قدرتها را در مقابل کلمه حق، به ثبت رساند.ماهی که امام مسلمین ، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت.
ادامه مطلب ...
ولایت فقیه در اندیشه روح الله
1 ـ خیال می کنند که اگر حکومت فقیه باشد، حکومت دیکتاتوری است و اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، دیگر هر که می خواهد باشد. اگر شمر هم باشد این آقایان اشکالی به آن ندارند فقط فقیه را بهش اشکال دارند. اشکال هم برای این است که از اسلام می ترسند.(1)
2 ـ اینهایی که می گویند؛ «دیکتاتوری»، اسلام را نمی فهمند چی هست. فقیه اسلام را نمی دانند، خیال می کنند ما هر فقیه، هر فقیه هرچه فاسد باشد، این حکومت، فقیه اگر پایش را این طور بگذارد. اگر یک گناه صغیره هم بکند، از ولایت ساقط است.(2)
3 ـ ما می خواهیم که فقیه باشد که جلوی دیکتاتورها را بگیرد، نگذارد نخست وزیر دیکتاوری کند، نگذارد رئیس مثلاً لشگر دیکتاتوری بکند، ... نه اینکه بخواهیم دیکتاتوری درست کنیم.(3)
ادامه مطلب ...
فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی)درباره سنت های غلط ازدواج
آیتالله خامنهای در سخنرانیها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی
مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداختهاند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش
قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانوادهها و
مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر
رسمی دربارهی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از
تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از
رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید،
مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به
نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض
کنید.»
جدول و متن زیر به هشت مورد از این سنتهای غلط که مورد تصریح
رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، میپردازد:
حجت الاسلام محمد رضا مبارکی زاده
وجدان کاری در نهج البلاغه
تعریف وجدان
کلمه وجدان در لغت نامه دهخدا در ردیف کلمات وجد، وجود، اجدان آمده است که به معنای یافتن، مستغنی شدن، دوست داشتن، اندوهگین شدن، شیفتگی، آشفتگی، ذوق و شوق، شور، حالت، خوشحالی و فرح، توانایی و قدرت است و در بین این کلمات وجد ارتباط نزدیکی با وجدان دارد.
در اصطلاح در تعریف وجد آمده است آنچه بر قلب بدون تصنع و تکلیف وارد شود وجد نامیده میشود و گویند وجد برق هایی است که میدرخشد و سپس به زودی خاموش میگردد.
محمدبن محمود آملی میگوید: وجد واردی است که از حق سبحانه و تعالی برون آید و باطن را از هیبت خود بگرداند بواسطه احداث وصفی همچون حزن یا فرح.
در عرف بعضی، وجدان عبارت است از نفس و نیروها یا قوای باطنه وجدان در مقابل فقدان است که دلالت بر حضور کیفیت حالتی میکند.
برخی دانشمندان گفتهاند: وجدان نیروی فطری است وجدان به دو دسته تقسیم میشود:
1- وجدان توحیدی
2- وجدان اخلاقی
تعریف وجدان به دو قسمت تقسیم میشود:
1- تعریف عمومی
2- تعریف خصوصی
تعریف عمومی: تعاریفی هستند که جنبه کلی و عمومی داشته و نمود مشخصی را بیان نمیکند هر پدیدهای که در درون ما استقرا پیدا میکند ما با آن حقیقت وجدان داریم یعنی آن را دریافتهایم خواه این حقیقت به صورت واحدهای مفرد یا بصورت قضایای مرکب و خواه مورد آگاهی روشن یا تاریک یا نیمه روشن قرار بگیرد، وجدانیات نامیده میشود.
در تعریفات عمومی وجدان قضایایی مطرح هستند که ما واقعیت آنها را در درون انسانی مشاهده میکنیم. وجدان از نظر اخلاقی عبارت از آگاهی به بعضی از شئون «شخصیت» وجدان به معنای فلسفی دریافت درونیست و همچنین شخصیت را میتوان به دو قسمت اساسی تقسیم کرد:
یکی شخصیت خارجی این قسم عبارتست از انعکاس وضع روانی یک فرد در اجتماع مثلاً میگوییم شخصیت فلان فرد چنین است .
دوم شخصیت واقعی فرد: شخصیت واقعی هر فرد عبارتست از آنکه انسان در سازمان روانی خود به توسط غرایز یا امور اکتسابی ایجاد نموده است.
وجدان در نهج البلاغه:
در نهج البلاغه دارندگان وجدان همان کسانیاند که از نعمت قلب سلیم برخوردارند چه وجدان یک امر قلبی است رابطه وثیقی با قلب و اوصاف آن دارد.
سخن بر سر این نیست که برخی از مردم از نعمت قلب (دل) محرومند ، بلکه هدف آن است که بعضی از مردم از داشتن وصف سلامتی قلب محرومند.
لذا امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید: «فطوبی الذی قلب سلیم اطاع الله من یهدیه و تجنب من یهدیه ؛ زهی سعادت آن که به یمن داشتن قلبی سالم هر آن کس را که از داشتن چنین قلبی متنعم است یقیناً آن را در تمام امور حاکم بر خدا خواهد کرد و هرگز بر فرمان او سرپیچی نخواهد نمود.»
آن حضرت بیبهره گان از قلب سلیم را مایه بی اعتمادی امرای عادل میداند و بدین سبب آنها را مورد عتاب قرار میدهد. این گونه اشخاص در نظر آن حضرت توانایی حفظ بیت المال را هم دارند و سپردن امور مسلمین بدانها باعث تخریب امور میشود و چون چنین شرایطی برای آدمی بوجود آید به طور قطع خدا نیز در نظرش کم اهمیت جلوه میکند و نهایتاً امور مسلمین آنچنان آشفته میشود که به تعبیر امیر علیهالسلام در تاریکی بر آنها شامل و چراغ هدایت خاموش میگردد .
آن
حضرت در نامهای به ابن عباس مینویسد، نسبت به وقوع چنین حالتی برای ایشان احساس
خطر میکند و او را از عروض چنین وضعی بازمیدارد : «اما بعد، بیتردید من تو را در
امانت خویش شریک کردم و همراز محرم اسرار خود قرارت دادم؛ به گونهای که هیچ یک از
یارانم را در مواسات و یاری متقابل و ادای امانت و تعهد بدان مطمئنتر از تو نمیشناختم.
اما تو، همین که دیدی روزگار بر عموزادهات، پارسی کرد، دشمن به اوج خشونت رسید،
امانت مسلمانان را شکوه و ارجی نماند... چهره دیگر کردی و همراه و هماهنگ با یاران
نیمه راه، بی تفاوتها و خیانتکاران، به کنارهگیری و بی تفاوتی گراییدی و خیانت
کردی بی کمترین همراهی با عموزادهات، کوششی در ادای امانت و انجام دادن مسئولیت
خویش؛ گویی از همان ابتدا نیز مبارزه و جهادت برای خدا، و بر مبنای برهانی روشن از
پروردگارت نبوده است. پس این وجدان است که در نتیجه داشتن قلب سلیم بر آدمی در
تمام لحظات حاکم است و او را از ارتکاب به امور ناشایست بویژه از دستبرد زدن به
بیت المال مسلمین
بازمی دارد.»
کار در نهج البلاغه:
در ارزش کار و کوشش هیچ تردیدی نیست که اسلام آدمیان را به آن دعوت کرده است. احادیث زیادی در ارزش کار و کوشش همین بس که پیامبر صلیالله علیه و آله وسلم فرمود: «ملعون من اتقی کله علی الناس، نفرین شده است کسی که بار خود را به دوش مردم اندازد.»
در نهج البلاغه نه تنها کار در مورد دنیا مورد تأکید قرار گرفته بلکه تا آدمی دست به کار نزند قطعاً در آخرت نیز سودی نخواهد برد. لذا امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید: «العمل المعل، ثم النهایه و الاستقامه، الاستقامه ثم الصبر الصبر، عمل، عمل؛ پس از آن هدف،نیز استقامت، استقامت، سپس صبر، صبر»
در جای دیگر فرمود: «فبادرو المعاد و سابقوا الاجال فان الناس یوشک ان ینقطع بهم الامل و برهفهم الاجل و ید عنهم باب القومه ؛پس بسوی معاد بشتابید و بر اجل های خود پیشی بگیرید، چرا که به زودی رشته آرزوی مردمان بگسلد، مرگشان دریابد و در توبه به روشان بسته شود.»
با توجه به این بیانات میتوان نتیجه گرفت که تا آدمی در زندگیش جدیت بخرج ندهد، در امر آخرت نیز تساهل و کوتاهی خواهد نمود، چه آدمی همچنانکه به زندگی خود اهمیت ندهد و کار مردم را آنچنان که باید و شاید به انجام نرساند در امری که به زعم مردم هنوز واقع نشده، تسامح و تنبلیاش زیادتر خواهد شد که! «من قصر فی العمل ابتلی ابالهم، هر آن که اندک بکوشد به افسردگی دچار آید.»
از دیدگاه علی علیهالسلام ارج و منزلت آدمیان به میزان کارشان مشخص میشود و بدون درنظر گرفتن این ارتباط و نسبت عدالتی تحقق پیدا نمیکند. علی علیهالسلام در نامه به یکی از والیانش مینویسد: «رنج تلاش هرکسی را عادلانه ارج بنه و به دیگری نسبت مده و در شناخت و بها دادن بدان کوتاهی مکن. هرگز مباد که شرافت و شخصیت کسی وادارت کند که کار و رنج کوچکش را بزرگ بشماری یا کار بزرگ و تلاش گمنامی را کوچک بینی.»
بنابراین در دیدگاه اسلام ملاک اصلی کار انسانهاست و حسب و نسب آنها در ارزش کرده آنها هیچگونه تأثیری نباید داشته باشد، بلکه تنها چیزی که ملاک و معیار برتری افراد است در درجه اول تقوی و در ثانی کار و عمل و رنج دست آنهاست.
لذا از نظر امیرالمومنین علیهالسلام یکی از مهم ترین ویژگی های انسان مؤمن پرکاری است آن حضرت در توضیح این مطلب میفرماید:«این حقیقت را مسلم بدانید که مؤمن هر بام تا شام به خویشتن خود با بدبینی مینگرد و همواره فزوهتر میطلبد، پس شما نیز چونان پیشتازان و رهروان گذشته باشید، که با دنیا چونان مسافری خیمه به دوش برخورد میکردند و بدین سال منزل به منزل پس پشتش میافکندند، بی آنکه به منازل بین راه وابستگی بیایند.»
و نیز در اوصاف متقین میفرماید:«به هیچ وجه از کارهای اندک خویش خشنود نمیشوند، کار بسیار خویش را نیز زیاد نمیشمارند. بدین سان همواره نسبت به نفس خویش بدبین و از کارنامه خود نگراناند.»
پس انسان مؤمن نه تنها اهل شعار نیست بلکه کار زیاد خود را کم میبیند و از کار زیاد خود راضی نیست. در حالیکه خیل زیادی از آدمیان که ادعای اسلام هم دارند شعار و حرف و حتی عملشان از عمل و کارشان کمتر است و این مشی علی علیهالسلام نیست بلکه آنحضرت معتقدند عمل باید بیش از سخن و شعار و حتی علم باشد و تا زمانی که بین علم و کار تقارن پدید نیاید مطلوب نخواهد بود.
در این باب فرمود: «العلم مقرون بالعمل فهن علم عمل، و العلم یهتف بالعمل، فان اجابه و الا ارتحل عنه، دانش را با کردار پیوندی تنگاتنگ است؛ پس هر آنکه چیزی آموخت باید به کارش گیرد؛ چه دانش، کردار را فرا میخواند و اگر پاسخی نیابد میکوچد.»
وجدان و کار؛ وجدان کاری:
پیش از این یادآور شدیم که اگر آدمی از داشتن قلب سلیم بی بهره باشد به طور قطع چنین انسانی از وجدان نیز بیبهره است. پس برای بدست آوردن وجدان لازم است قلب را سالم و صحیح نگه داشت والا تلاش بیهوده خواهد شد.
اما آنچه در اینجا مهم است اینکه چه ارتباطی بین وجدان و کار وجود دارد و منظور از وجدان کاری چیست؟
در دیدگاه اسلام خداوند ناظر همیشگی و تمام اعمال آدمیان است. حالا اگر انسان بتواند حضور خدا را درک و وجدان کند، قطعاً چنین شخصی احتیاج زیادی به پاسبان های بشری نخواهد داشت. اما باید توجه داشت که چنین نگرش ما را از پروردن آدمیان حتی آنهایی که حضور خدا را درک نمیکنند بازدارد لذا این نظریه مبنا را کار و وجدان قرار میدهد و تمام آدمیان را مورد خطاب قرار میدهد.
پس باید آدمیان را با وجدان آشنا کرد تا در جاهایی که ناظران بشری وجود ندارد ناظر درونی او را بپاید. ناگفته پیداست که اگر انسانی کار خود را با راهنمایی وجدان انجام ندهد قطعاً ناظران بشری هم به طور کامل توانایی واداشتن چنین شخصی به کار را نخواهد داشت.
پس بین وجدان و کار ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و اگر در جامعهای آدمیان این ارتباط را مدنظر قرار ندهند، قطعاً کارها بصورت ناقص انجام خواهد پذیرفت اگر بگوییم که در شرایطی ممکن است هیچ کاری هم انجام نپذیرد.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان از وجدان کاری تعریفی را ارائه کرد:«وجدان کاری نوع نگرش است که آدمی با عنایت به وجدان، کار خود را به انجام میرساند و نهایت تلاش خود را به کار میگیرد تا کار را به صورت تمام و کمال انجام دهد و پیش از آنکه دیگران از نقصان کار او ناراحت شوند او خود دیگر است و نسبت به تکمیل آن باز تلاش نهایی خود را بکار میگیرد.»
پس انسانی که دارای وجدان کار است اولاًبرای قانون احترام قائل است و آن را در مقام عمل به طور صددرصد اجرا میکند حتی اگر در صورت عدم انجام مجازاتی مواخذاتی در کار نباشد. چنین انسانی به هبچ وجه به تساهل و تسامح تن نمیدهد و درصدد توجیه آنها برنمیآید.
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
نقل از: tebyan-tehran.ir
شهید گرانقدر محمّد رضا علی گلیان
شهادت: 65/10/24
محل شهادت: شلمچه -کربلای 5
روحش شاد و یادش گرامی باد
شادی روح شهدا وامام شهدا صلوات
شهید والامقام : داوود نانوایی
شهادت: 1364
محل شهادت: مهران عملیات کربلای 4
شادی ارواح شهدا وامام شهدا صلوات
روحش شاد
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
جلسه ماهیانه هیئت فاطمیون در محل حسینیه شهید محمد علی دولت آبادی با سخنرانی استاد گلیان ومداحی برادران ابوذر نظری ومحمد حسین آخوندی برگزار گردید.
در ادامه جلسات ماهیانه هیئت فاطمیون، جلسه ماهیانه (25/6/94) در محل حسینیه شهید دولت آبادی برگزار گردید.
قرائت آیات روح بخش قرآن مجید آغازگر مراسم معنوی این شب بود که با قرائت دعای زیارت عاشورا ادامه یافت.
سخنرانی استاد گلیان برنامه بعدی هیئت بود که ایشان سخنان گهربارخود را در باب برای رضای خدا بودن کارها آغاز نمودند .همچنین ایشان در باره همراه بودن شعور کافی در مراسم های مذهبی وعزاداری های حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) با شور حسینی تاکید نمودند.
مداحی ومرثیه خوانی براداران گرامی ابوذر نظری ومحمد حسین آخوندی پایان بخش مراسم این شب معنوی بود که مستمعین از این مراسم نهایت فیض را بردند.
در پایان مراسم نیز برادر مرتضی داوودی چند توصیه وپیشنهاد برای نقشه راه هیئت بیان نموده که با استقبال حاضرین همراه گردید.
ادامه مطلب ...
مروری بر زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد . پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس .
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .
این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .
حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .
ستایشهایی که ائمّه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .
در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشّهداء، امام حسین علیه السّلام بیان شده است.
زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمّه علیه السّلام بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء ، متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دوره او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام را در کربلا ، تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.
ادامه مطلب ...
مداومت بر ذکرهای الهی را می توان یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک بر شمرد که زبان و قلب انسان با آنها سرزنده و شاداب می ماند
بلاغ- یاد و نام خدا همراه با ذکر او آثار و فایده های شگفت آور و بی نظیری دارد که هریک از آنها می تواند در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تاثیر به سزایی داشته باشد. آثار برخی از این ذکر ها از نگاه امام رضا علیه السلام را مرور می کنیم.
«یا حیُّ یا قیُّوم»
امام
رضا علیه السلام می فرماید:هر شخص مؤمن این دو اسم را ورد خود سازد، عمرش دراز شود
و در دلها تصرّف کند و محبوب خلایق گردد.( خواصّ آیات قرآن کریم: 68)
«یا حیُّ یا قَیّوم» دو اسم از اسماء جلاله الهى است که چون با
هم گفته مى شوند یک ذکر حساب مى شود.
«یا مَلِک»
امام
رضا علیه السلام می فرماید : هر شخص مؤمنی این اسم را نوزده مرتبه با نیّت خالص و
توجّه به خدا و معناى آن بخواند، از خلق بى نیاز گردد و در دنیا و آخرت مرفّه
الحال شود.( خواصّ آیات قرآن کریم: 69 )
«یا حَفیظ»
امام
رضا علیه السلام می فرماید : هر شخص مؤمنی اسم «حَفیظ» را در روز جمعه بعد از نماز
999 مرتبه، با نیّت خالص و توجّه به خدا و معناى آن بخواند، و با خطّ ریز بنویسد
و آن را تعویذ ساخته بر بازو بندد، از وسوسه شیطان، شرّ سلطان، خیالات فاسده و
باطله و ضرر درّندگان و حیوانات موذى در امان بماند.( خواصّ آیات قرآن کریم: 71)
«یا باسط»
امام
رضا علیه السلام می فرماید: هر شخص مؤمن در وقت سحر با طهارت دست به سوى آسمان
بردارد و ده مرتبه با نیّت خالص و توجّه به خدا و معناى آن بگوید: «یا باسِط» و
به روى خود بمالد، هرگز محتاج نگردد و از غم فقر و نیازمندى رهایى یابد و از جایى
که گمان نداشته باشد نعمت به او رسد و روزى او فراوان شود.( خواصّ آیات قرآن کریم:
73 )
«یا فتاح»
امام
رضا علیه السلام می فرماید: هر شخص مؤمن در روز جمعه بعد از نماز صبح، هفتاد مرتبه
با نیّت خالص وتوجّه به خدا و معناى آن، دست بر سینه گذارد و بگوید: «یا فَتَّاح»،
غفلت از دل او خارج شود و خداوند متعال درِ دلِ او را به سوى عالم نور و معنى مى
گشاید.( خواصّ آیات قرآن کریم: 77 )
«یا وَدُود»
از
امام رضا علیه السلام روایت شده برای رفع اختلافات در زندگی و ایجاد همدلی و
مهربانی میان همسران هزار و یک مرتبه این اسم را بر مویز یا خوراکى دیگر با نیّت
خالص و توجّه به خدا و معناى آن بخواند و مرد و زن هر دو از آن بخورند.( خواصّ
آیات قرآن کریم: 77)
«یا قُدُّوس»
از
امام رضا علیه السلام روایت شده: هر شخص مؤمن اوّل ظهر این اسم را صد و هفتاد
مرتبه با نیّت خالص و توجّه به خدا و معناى آن بگوید، دل او نورانى شود و از
وسوسه شیطان در امان باشد.( خواصّ آیات قرآن کریم: 82)
«یا سَلام»
از
امام رضا علیه السلام روایت شده: هر شخص مؤمن صد و سى و یک مرتبه اسم «سَلام» را با نیّت خالص وتوجّه به خدا و
معناى آن بر بیمار بخواند، آن مرض برطرف شود.
و
نیز آن حضرت فرمودند: اگر شخص مؤمن این اسم را بر نقره نقش کند و همیشه همراه خود
نماید به شرطى که با طهارت باشد، از شرّ شیطان حفظ گردد و بر دشمنان غلبه یابد و
باایمان سالم از دنیا برود.( خواصّ آیات قرآن کریم: 82)/س
بیانات کمتر خوانده شده رهبر انقلاب در دیدار با مداحان/ انتقاد از لختشدن و بالا و پایین پریدن در سینهزنیها
اینکه ما مجلس عزاداری و مدح سیّدالشهدا را ــ که عظمت او بهخاطر شهادت است، عظمت او بهخاطر فداکاری در راه خدا است، عظمت او بهخاطر گذشت است؛ گذشت از همه چیز، از همهی خواستهها، از همهی مطلوبها، تبدیل کنیم به یک نقطهی سبک، به یک جایی که یک تعدادی جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین و ندانند چه میگویند، درست است؟
بسماللهالرّحمنالرّحیم
والحمد لله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و
لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها عدد
ما احاط به علمک.
حرفهی مدّاحی حرفهی بسیار باشرافتی است؛ چرا؟ چون در طول تاریخ کسانی بودند که
ستمگران را، ظالمان را، زورگویان را مدح میگفتند و مدح میکردند؛ امروز هم هستند.
امروز هم در دنیا کسانی هستند که زبان میگشایند به مدح پلیدترین انسانهای عالم، یا
قلمهایشان را با مزد ــ با مزدی کثیف و پلید ــ در این راه بهکار میاندازند؛ شما
بهعکس، زبانتان، نفَستان، حنجرهتان، قدرت هنریتان در خدمت مدح فضیلت است.
خاندان پیغمبر خاندان فضیلتند؛ سرتاپا فضیلت. مادح خورشید مدّاح خود است؛ شما در
واقع با مدح فضیلت خاندان پیغمبر، مدح خودتان را هم میکنید و در واقع شرافت این
شغل را نشان میدهید. من چند سال قبل از این، در همین مجلس مربوط به فاطمهی زهرا
(سلامالله علیها) این شعر را از مرحوم صغیر اصفهانی خواندم:
ادامه مطلب ...
هفت نکته اساسی در کلام رهبری(مدظله العالی) درباره هیئت های مذهبی
رهبر انقلاب(مدظله العالی) رهنمودهایی
درباره هیآت های
مذهبی و
مجالس عزاداری حضرت اباعبداللهالحسین (ع) ارائه فرموده اند که بخش های مهم بیانات معظم له در ادامه از نظر خواهد گذشت:
۱) هیئتی بودن به معنای نظم اداری نیست/هیئت برخاسته از اراده
دینی مردم است
اسم هیئت در آن تبادر عرفى، [به معنى]
بىنظمى است؛ می گویند فلانى هیئتى عمل می کند، یعنى بىنظم عمل می کند. خب،
هیئتى بودن ـ که به اصطلاح تعبیرى از بىنظم بودن است ـ بهخاطر چیست؟ بهخاطر
این است که وقتى کسى وارد هیئت امام حسین(ع) می شود، هیچکس به او نمی گوید فلان
جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِى بیا، کِى برو؛
کاملاً همه تحرّکات، برخاستهى از اراده مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشى
از ایمان آنها است. این چیز خیلى خوبى است، این را باید نگه دارید؛ یعنى ارتباط
هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم و جاذبه و گیرایى خود هیئت و خود این کانون را
براى دلهاى مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنى جورى نشود که حالت
ادارى و مانند اینها پیدا بکند.